هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
ورودجستجوثبت نامأحدث الصورالرئيسية

 

 ليلا فروهر

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
Farzad
کاربر نبمه فعال
کاربر نبمه فعال



تعداد پستها : 28
Age : 38
Registration date : 2007-12-23

ليلا فروهر Empty
پستعنوان: ليلا فروهر   ليلا فروهر Icon_minitimeالثلاثاء يناير 22, 2008 4:50 am

ايران - اصفهان - 4 اسفند ماه كودكي از مادر و پدري هنرمند زاده شد . او هزاران مجنون خواهد داشت پس او را ليلا نام نهادند. هنر گويي جزئي جداناپذير از وجود اين كودك بود. از همان دوران از خاك مقدس صحنه به آسمان پر ستاره اين سرزمين نازنين بال و پر گشود. همگان حتي بي هنران مدعي هنر نيز باور داشتند كه شايد سالها بگذرد تا پديده اي چون او دوباره ظهور كند . ساده بود ... بسيار ساده ... با مردمي مي نشست كه از جنس او بودند به همان سادگي و صميميت ... راه به بيراهه نبرد و به قهقرا نرسيد و لحظه اي از درخشيدن وا نماند . از همنفسي با مردمي كه او را مي خواندند به پرده سپيد هفتمين هنر قد كشيد ...


سالهاي خوب كودكي و نوجوانيش را به جاي شخصيتهاي خيالي زندگي كرد . تصوير در تصوير چهره معصوم او نقش هاي سياه و سفيد را باورپذير نمود. اين خود قصه بود ... و نه آغاز ... و اما شروع شد ... يك تصميم كه شايد براي همه عمر ... و ليلا خواند ... باز هم خواند و خوب خواند :

اگر تنهايي كوهم سكوت شوره زارم ... اگر فرياد يك دردم كه طعم گريه دارم اگر بغض گلوي ابر بي باران دشتم ... اگر آواره مثل باد سرگردان دشتم... و همگان به اين باور رسيدند كه او :

صداش بارون دلش درياست.... غمش فرياد اين دنياست... نگاه او هنوز در راه فرداست...

و ليلا پلي بود از او تا يك سرزمين ترانه ... و بزرگان ترانه و آهنگ دوست ميداشتند صداي جادويي او پيامبر احساسشان باشد و بهترينهايشان را به او مي سپردند .

سالهاي ستاره بازي بود و او تك ستاره پر فروغ بي نيازي . و اما راوي قصه حادثه اي ديگر را رقم زد . پرستوها از دشت آزادگي پر كشيدند كلاغهاي بي خبر از عشق در بيدادگاه هايشان ترانه را تير باران كردند ... براي ساز حكم حبس ابد صادر شد و آوازه خوان بيگناه به تنهايي و تبعيد محكوم... رنگهاي خوش رنگارنگ به خاكستري مبدل شدند ... گفتند دمد سپيده ابر سيه برآمد گفتند شبي مهتابي ... ظلمت سراسر آمد... اما ستاره در شبهاي تار و شرجي هم درخشيد . غربت آسمانش نبود اما نورش را به سياهي شبهاي وطن رساند . شادي پيامي بود كه او با عشق به قبيله افسرده و تهي از اميدش رسانيد رسالتش همين بود شايد ! پيامبر صدها سبد ترانه غربت را رنگ و بوي خانه بخشيد. بيش از صدها ترانه از عشق و آزادي خواند. و از طپش هاي عاشقانه گفت و از سراب و كهكشاني از ترانه و از قصه عشق و ديدار و تصوير و از قصه من و تو ...... و امروز كه از عشقي الهي سرشار است از يك بوسه مي خواند . قسمتش اين بود كه خداوند به پاس مهرباني و پاكي اش يك دنيا عشق را به او و همسفرش بي بهانه هديه كند .

تا آسمان باقيست ستاره خواهد درخشيد و به ياد داشته باشيم كه صدا ... صدا ... و اين تنها صداست كه مي ماند . جاودان صداي او

شش سال پس از تولد زيبا ستاره موسيقي پاپ ايران ، در يكي از روزهاي زيباي بهاري يار و همدم هميشگي ليلا پا به عرصه گيتي نهاد تا لبخندي پر از مهر و شادي بر گوشه لبان ليلا نقش بندد و شادي وصف ناپذيري را به ليلاي نازنين هديه كند . او را به حق بايد " اسطوره وفاداري " ناميد . فريبا نه تنها خواهري مهربان دلسوز براي ليلاي عزيز است ، بلكه بهترين دوست و همدم ليلا نيز به شمار مي رود .

فريباي عزيز كه همچون خواهر هنرمندش در خانواده اي هنرمند ديده به جهان گشوده بود ، در دوران كودكي پا به عرصه سينما گذاشت و در فيلمهاي جاودانه اي همچون بيقرار ، به اميد ديدار ، رابطه ، پل ، مترس و ... به ايفاي نقش پرداخت .همچنين در پيش از انقلاب در تاتري به كارگرداني محمد صالح علاء در كنار شهره آغداشلو به روي صحنه رفت و نقش بسيار مشكل و حساسي را بر عهده گرفت .

در همان شروع كار او ، اينگونه شايعه شده بود كه رقيبي پر شور و خطرناك براي ليلا پيدا شده است !؟ اكنون كه سالها مي گذرد شاهد آنيم كه فريباي نازنين نه تنها رقيبي براي ليلا نبوده بلكه همچون كوهي استوار ، شانه به شانه ليلا و يار و ياور ليلا در پيشبرد فعاليتهاي خواهرش بوده است ، تا جايي كه ليلا فروهر ، موفقيت خود را بعد از انقلاب و آغاز دوباره و شكوفايي دوباره اش را تا حدود زيادي مديون اين خواهر وفادارش است . پس از سفر به فرانسه ، با آغاز دوباره فعاليتهاي هنري ليلا ، فريبا به عنوان مدير برنامه و تهيه كننده آثار ليلا ، تا كنون لحظه اي از ليلا غافل نشده و پا به پاي خواهرش تا به ثمر رساندن آثار هنري او ، ليلا را ياري داده است . فريبا در اولين حضورش در صحنه در ديار غربت ، در نمايش شهر فرنگ به كارگرداني پرويز كاردان و در سال 1378 در تاتر يك صمد و دو ليلا در كنار خواهر و پرويز صياد به ايفاي نقش پرداخت تا در جاودانه ترين حضورش در سالهاي اخير نيز همراه هميشگي خواهرش باشد .

اكنون نيز فريبا فروهر كه به عنوان منيجر و مدير برنامه، پا به پاي خواهر ش او را تا به ثمر رساندن آثار هنريش ياري ميدهد، خود نيز در بيزينس معاملات خانه و ريل استيت مشغول بكار است و مديريت مركز آرايش و زيبايي ليلا را در لس آنجلس عهده دار مي باشد .
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
ليلا فروهر
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: موسیقی :: موسیقی پاپ و سنتی و ...-
پرش به: