3.هوخ شتر(633-585ق.م)
این شاه بهترین شاه ماد بود و نظیرش در تاریخ کمه.
وقتی که او بر تخت نشست,اوضاع ماد خطرناک بود.ولی او بخوبی تشخیص داد و شروع به اموزش دادن سپاه کرد.
پیاده نظام مسلح به تیروکمان و شمشیر شد,سواره نظامان تیراندازان ماهری بودند.(اسب مادی در زمان قدیم معروف افاق بود,بخصوص اسبهای (نسا) که از حیث قشنگی,تندروی و بردباری مانند نداشت)
بعداز ترتیب چنین سپاه قدرتمندی به اسور حمله کرد.
اسوریها سخت پافشردند ولی بالاخره سردار اسوری شکست خورد و سپاه ماد وارد اسور شد و نینوا پایتخت اسور را محاصره کرد.
چیزی بسقوط نینوا نمانده بود که خبر تاخت و تاز سکاها در اذربایجان و مجاور ان بشاه رسید,او دید چاره ای جز ترک محاصره ندارد,در نزدیکیه دریاچه ی ارو میه با سکاها درگیر شدند و شکست خوردند و مجبور شدند شرایط سنگین سکاها را بپذیرند.
سکاها که دیدند در حال حاضر جزو بزرگترین قدرتهای اطراف هستند,بنای تاخت وتاز را در اسور,مملکت وان,کاپادوکیه گذاشته و یکی را پس از دیگری غارت و خراب کردند تا به دریای مدیترانه رسیدند.پادشاه مصر که فاتحانه وارد شامات شده بود,همین که این خبر بگوشش رسید به عجله عقب نشست و بعد هدایایی برای سردار سکاها فرستاد و او از دخول به مصر صرف نظر کرد.
تاخت وتاز سکاها در ایران 28 سال طول کشید.
تا اینکه روزی هوخ شتر تمام سران سکاها را به میهمانی دعوت کرد و تمام انها را در حالت مستی کشت.با بقیه هم جنگید و از ماد بیرون کرد.
شاه بعد از بیرون کردن سکاها, باز بخیال دیرینه ی خود پرداخت,یعنی انقراض اسور.
چنانکه پادشاه اسور متوجه حمله ی مادیها شد,قصر خودرا به اتش کشید و خود و خانواده اش در این اتش سوختند.(607ق.م)
مادیها و بابلیها بعداز سقوط اسور ممالک ان را بین خود تقسیم کردند.
مادیها شروع به کشور گشایی کردند تا به رود هالیس رسیدند و مملکت قوی و معظم لیدی را در برابر خود دیدند.(با توجه به میلی که هر دو کشور به کشور گشایی داشتند صلح غیر ممکن بود خصوصآ این که ماد می خواست خودش رو به بحر الجزایر برسونه)
در این میان حادثه ای روی داد که بهانه ی جنگ برای مادیها شد.(داستانش خیلی طولانیه,بیخیال)
جنگ شروع شد.
با وجود برتری که لیدیها داشتند,جنگ 5 سال طول کشید,تا اینکه کسوفی رخ داد که طرفین ان را غضب خداوند دانستن و دست از جنگ کشیدند.
شاه لیدی بر اثر صلح,دختر خودرا به ولیعهد ماد داد.
یکسال بعد از صلح,هوخ شتر درگذشت.